سودای معرفت

اردوگاه اینترنتی امام زمان

سودای معرفت

اردوگاه اینترنتی امام زمان

سودای معرفت

فعالیت کردن در فضای مجازی و پاک ماندن در آن تقوای دو چندانی می خواهد

یادمان نرود:
گاهی به گناه به اندازه یک کلیک فاصله داریم

یادمان نرود:
فضای مجازی هم محضر خداست...

نکند که شرمنده شویم...

امان از لحظه غفلت که خدا شاهد است و بس.

گاهی روی مانیتور کامپیوتر بچسبانیم ورود شیطان ممنوع

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان
۰۱
تیر

تا در پناه ضامن آهو رسیده ایم

از چشمه صفای خراسان چشیده ایم


 در زیر سایه لطف امام جان

تا آستان شاه جهان قد کشیده ایم 


از ما هزار تیرگی و صد هزار لطف

از سوی پادشاه خطاپوش دیده ایم


با دست های خالی و با چشم های تر

ما داستان شاه و گدا را شنیده ایم 


دریاب یا ضامن آهو که ما همه

در زیر رنج های زمانه خمیده ایم


  • محمد جواد مبارز
۰۱
تیر

یادباد آن صحنه‌های رزم عشاق نمونه

پر شده اینجا هواشان، هم چو بوی عطر پونه

دشت‌ها پر شد ز لاله، نغمه‌های عاشقانه

قد کشید از خون پاکان، لاله‌های واژگونه

یادتان خوش ای رفیقان، ای شهیدان خدایی

ای بلاجویان عاشق، بلبلان بی‌نشونه

آمدند اینک دوباره آن پرستوهای عاشق

در میان جمع نالان، خسته از دور زمونه

مادران قد خمیده با دلی پر زآرزوها

نقش بسته چهره‌هاشان، اشک‌های دونه دونه

دست‌ها عکس جوانی، زیر لب ذکری گرفته

از خدا می‌خواهد او را، کاش برگردد به خونه

سهم ما هم مانده بر جا، از میان اشک و لبخند

غربت شب‌های تار و گریه‌های بی‌بهونه

  • محمد جواد مبارز
۰۱
تیر

مسشی


آماده شو بهر آن قیام سرخ اهورایی


چیزی نمانده تا آن ظهور سبز مسیحایی…


چیزی نمانده…


  • محمد جواد مبارز
۰۱
تیر

امسال هم رفتیم شلمچه جلوی دروازه ی کربلا از آقا تمنا کردیم اذن دخول بده

 اما دلامون هنوز پاک نبود ........

ای ی ی ی ی ی ی اجل مهلت بده_______تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

اما آقا جان تو شلمچه هم خون ها بر شمشیر ها غلبه کرده بود

بوی سیب به مشام میرسید.

با اینکه فقط و فقط یک تیکه زمین خاکی با

نخل های بی سر بود

اما بغض داشت عطش داشت

 صدا ی بانگ اذان دل رو خود به خود میاورد کربلا

 ما که سلام کردیم ولـــــی صحن و گنبد طلا ی تو صفایی داره که

.

.

نگو....

ت
  • محمد جواد مبارز
۳۰
خرداد

غواص به فرمانده‌اش گفت:

اگر رمز را اعلام کردی و تو آب نپریدم، من رو هول بده تو آب!
 
فرمانده گفت: اگه مطمئن نیستی می‌تونی برگردی.
 
غواص جواب داد: نه، پای حرف امام ایستادم؛
فقط می‌ترسم دلم گیر خواهر کوچولوم باشه؛
آخه تو یه حادثه اقوامم رو از دست دادم و الان هم خواهرم رو سپردم به همسایه‌ها تا تو عملیات شرکت کنم...
 
والفجر 8، اروند رود وحشی، فرمانده تا داد زد یا زهرا (س)؛
غواص اولین نفری بود که تو آب پرید!
و اولین نفری بود که به شهادت رسید!
 
 
من و شما چقدر پای حرف اماممون ایستاده‌ایم؟

imam
  • محمد جواد مبارز
۳۰
خرداد

حالا که گویا سران فتنه مظلومند!
پس لطفا هرچه سریعتر،
سران ۹ دی را،
محاکمه کنید…!

  • محمد جواد مبارز
۲۹
خرداد

اگر در این جنگ نرم بخوایم خدمتی کرده باشیم به ایران و اسلام باید از "فکر و دانش" برخودار باشیم

جنگ نرم
  • محمد جواد مبارز