شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۵۲ ب.ظ
امسال هم رفتیم شلمچه جلوی دروازه ی کربلا از آقا تمنا کردیم اذن دخول بده
اما دلامون هنوز پاک نبود ........
ای ی ی ی ی ی ی اجل مهلت بده_______تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
اما آقا جان تو شلمچه هم خون ها بر شمشیر ها غلبه کرده بود
بوی سیب به مشام میرسید.
با اینکه فقط و فقط یک تیکه زمین خاکی با
نخل های بی سر بود
اما بغض داشت عطش داشت
صدا ی بانگ اذان دل رو خود به خود میاورد کربلا
ما که سلام کردیم ولـــــی صحن و گنبد طلا ی تو صفایی داره که
.
.
نگو....